سوتی های شنیدنی شما
.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

اومدم خونه ، میبینم یه سری کاغذ چسبیده به دیوار ، روش نوشته +18 ، همینطور که مسیر کاغذها رو دنبال میکنم ، میبینم میرسه تو آشپزخونه ، آخرین برگ روش نوشته :
" آشغالا رو بزار دم درب "
:|

 

یکی از دوستان :چند روز پیش داشتم با دوستم که ازدواج کرده و دو تا بچه هم داره صحبت میکردم و تبریک عید میگفتم و در آخر هم گفتم از طرف من خانم گلتو ببوس و به بچه هات هم سلام برسون.
البته میخواستم بگم بچه های گلتو ببوس به خانومت هم سلام برسون!
بنده خدا یه کم مکث کرد و بهد زد زیر خنده

 

تو دانشگاه آزاد لاهیجان بودیم سر کلاس یه خانومی خیلی ورجه وورجه میکرد استاد بهش گفت خانوم چه خبرتونه؟ دختره گفت استاد به خدا تقصیر ما نیست، آقای فلانی داره مارو بالا پایین میکنه! توضیح: اسم پسره یادم نیست پسره با پاهاش داشت صندلی دختر رو تکون میداد غیر عمدی

اعتراف میکنم دوران بچگیم هروقت یه فیلم خارجی میدیدم (اون موقع نمیدونستم دوبله چیه) بعد اینکه تموم میشد میرفتم ساعتها تمرین میکردم که ببینم چجوری میشه دهنتو وا کنی حرف بزنی ولی صدات چند ثانیه بعد بیاد یا چجوری میشه جمله رو بگیو دهنت رو ببندی ولی صدات همچنان تا چند ثانیه ادامه داشته باشه خلاصه پدر فککمو در میاوردم تا اینکه بعد از مدتی به این فکر افتادم که ایرانیا موهاشونو بیرون نمیزازنکه پس اینا چجوری فیلم بازی میکنن چرا پلیس نمیگیرتشون ؟؟؟ و سرانجام پس از روزها تفکر به این نتیجه رسیدم که اونا ایرانیای مقیم خارجن مخصوص رفتن اونجا فیلم بازی کنن بفرستن واسه ما :)))))

 

سال 86 زمستون خیلی برف اومده بود و پیست اسکی آبعلی حسابی شلوغ بود . من و چند تا از دوستام از صبح زود رفته بودیم واسه اسکی ولی اینقدر پیست شلوغ بود که کلی طول می کشید بیایم پائین و دوباره با تل اسکی برگردیم . این بود که تصمیم گرفتیم برای خنده هم که شده سوار این تیوپ بزرگا بشیم و جواد بازی در بیاریم ولی باهاش سُر نخوریم . دو تا تیوپ گرفتیم و چند تایی نشستیم رو ش واسه خنده ... یه پسری هم نامردی نکرد محکم ما رو هُل داد و یکدفعه شتاب گرفتیم و مثل موشک اومدیم پائین دوستم سالومه اینقدر خندید که یکدفعه تو خودش شاشید و حالا خنده دار تر اینکه چنان بخاری ازش بلند می شد که نمی تونستیم بگیم خیسیش مال برف بازی هست
نمی دونین با چه حالی خودمون رسوندیم به دیگ آش رشته فروشی اون نزدیک که داشت بخار می کرد
هنوزم که یادش می افتیم کلی می خندیم

اقا پارسال با یه دختری رفیق شدم . مرض داشتم بهش الکی گفتم اسمم آرشه
آقا چند ماه گذشت و ما عاشق شدیم
همچنان منو آرش صدا میزد
تا اینکه یه شب داشتیم لاو میترکوندیم تو اس ام اس
یهو گفتم فلان جا دیگه نمیریااااا
اونم اس داد هرچی آرش بگه
آقا چنان دپرس بودم و زمین و زمان واسم سیاه شد که نگو
با خودم فکر کردم آرش دوس پسر جدیدشه
دعوا گرفتیم که خجالت نمیکشی بعد این همه مدت دوستی حالا میگ
ی هرچی آرش بگه ؟؟ آرش کدوم خریه .. جرش میدم
یهو اس داد آرش عزیزم چرا اینجوری میکنی من که چیزی نگفتم .. به خدا جز تو کسی رو ندارم ...
یهو فهمیدم ای بابا آرش خودم بودم
کلی ضایع شدم پیش دوستان
باشد تا ما پسرا همه رستگار شویم ...

 

امروز توی ماشین نشسته بودم و منتظر دوستم بودم.هی ماشینا کنارم نگه می داشتن یا تیکه مینداختن یا اینکه می خواستن شماره بدن، منم سعی می کردم اونطرفو نگاه کنم تا بی خیال شن برن...
یهو یه 206 سفید کنارم نگه داشت.شیشه ماشین جفتمون پایین بود.وایساد و زل زد به من...می تونم حدس بزنم تو اون لحظه قیافم چه شکلی شده بود؛سرمو انداختم پایین مثلا دارم با ضبط ور میرم اونم دست بردار نبود و هی نگام می کرد.با خودم گفتم این دیگه کیه، چه گیری داده به من.سرمو اوردم بالا ببینم چه شکلیه که گفت خانوم جلو پل پارک کردیاااا!!!می خوام برم تو خونه نمیتونم.هی گفتم هیچی نگم خودت بری کنار دیدم نه خیر،اصن انگار تو باغ نیستی!!!
از خجالت داشتم میمردم.صورتم قرمز شده بود دلم می خواست بمیرم:((((((




:: موضوعات مرتبط: طنز , ,
:: برچسب‌ها: سوتی های شنیدنی شما ,
:: بازدید از این مطلب : 333
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : Mohsen Moazeni
ت : سه شنبه 23 خرداد 1391
.
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:


موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی